دانستنی‌های گردشگری

راهنمای کامل اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای مسافران ایرانی

اصطلاحات انگلیسی گردشگری با نکات کاربردی برای سفر به خارج

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر می‌تواند کلید یک تجربه بدون استرس باشد. ندانستن یک واژه ساده در سفر خارجی گاهی به سردرگمی یا از دست‌دادن فرصت‌های مهم منجر می‌شود. با شناخت این اصطلاحات، از رزرو هتل تا گشت‌وگذار و خرید، ارتباطی روان برقرار می‌کنید و در فرودگاه، رستوران یا بازار با اطمینان صحبت خواهید کرد.

آشنایی با اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر

در سفرهای خارجه نیاز است به برخی از اصطلاحات مهم مسلط باشید تا بتوانید ارتباط خوبی در سفر داشته باشید. به این منظور در ادامه لیستی از اصطلاحات مهم سفر را قرار داده ایم.

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای رزرو و اقامت

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای رزرو و اقامت

1. Reservation – رزرو

یعنی هماهنگی و ثبت درخواست خدمات یا اتاق قبل از رسیدن شما به مقصد. این کار باعث می‌شود مطمئن باشید محل اقامت یا خدمات مورد نظرتان محفوظ است و در لحظه رسیدن، به مشکل «ظرفیت تکمیل» برنخورید. رزرو می‌تواند تلفنی، آنلاین یا حضوری باشد و معمولاً نیاز به تأییدیه دارد.

موقعیت استفاده: بیشتر پیش از سفر انجام می‌شود؛ برای هتل، بلیت هواپیما، رستوران یا حتی تور یک‌روزه. در گیشه‌ها و وب‌سایت‌ها این واژه را زیاد خواهید دید.

مثال: I have a reservation for two nights under the name Rahimi. – من یک رزرو برای دو شب به نام رحیمی دارم. (با گفتن این جمله پذیرش می‌تواند سریع درخواست شما را پیدا کند.)

2. Check-in – پذیرش هتل

فرآیندی که در بدو ورود انجام می‌شود تا هتل اطلاعات شما را ثبت کرده و کلید یا کارت اتاق را تحویلتان بدهد. باید گذرنامه یا کارت شناسایی، و گاهی اطلاعات پرداخت را ارائه کنید.

موقعیت استفاده: هنگام ورود به اقامتگاه‌ها، حتی فرودگاه (برای پرواز) هم اصطلاح check-in استفاده می‌شود. در سفرهای خارجی، این مرحله معمولاً اولین تعامل جدی شما با کارکنان است.

مثال: We will check in at 3 p.m., then rest before dinner. – ما ساعت ۳ بعدازظهر پذیرش می‌کنیم و بعد از آن قبل از شام استراحت خواهیم کرد.

3. Check-out – تسویه و خروج

زمانی که اقامت شما به پایان می‌رسد و باید صورت‌حساب‌تان را تسویه کنید و اتاق را تحویل دهید. این کار باعث می‌شود هتل بتواند اتاق را برای مهمان بعدی آماده کند.

موقعیت استفاده: آخرین روز اقامت، و گاهی قبل از پرواز اگر زمان کم دارید. بعضی هتل‌ها هزینه دیرتر تحویل دادن اتاق را از شما می‌گیرند.

مثال: What time is check-out? We have a flight at noon. – ساعت تسویه و خروج چه زمانی است؟ ما ظهر پرواز داریم.

4. Single room – اتاق یک‌نفره

اتاقی طراحی‌شده برای اقامت یک مسافر با یک تخت، معمولاً کوچک‌تر و ارزان‌تر از انواع دیگر.

موقعیت استفاده: مناسب سفرهای کاری یا انفرادی که نیاز به فضای زیاد ندارید. در رزرو باید نوع اتاق را مشخص کنید تا در محل اشتباه پیش نیاید.

مثال: I’d like a single room for three nights, please. – لطفاً یک اتاق یک‌نفره برای سه شب می‌خواهم.

5. Double room – اتاق دونفره

این اتاق‌ها یا یک تخت دونفره دارند یا دو تخت مجزا، و برای دو نفر طراحی شده‌اند.

موقعیت استفاده: مناسب زوج‌ها، دوستان یا همراهان کاری. بهتر است قبل از رزرو بپرسید که تخت‌ها یکسره هستند یا جدا.

مثال: We booked a double room with a sea view for our honeymoon. – ما یک اتاق دونفره با منظره دریا برای ماه‌عسل‌مان رزرو کردیم.

6. Suite – سوئیت

فضایی لوکس و چندبخشی که شامل اتاق نشیمن، گاهی آشپزخانه، و امکانات بیشتر است. معمولاً قیمت بالاتری نسبت به اتاق استاندارد دارد.

موقعیت استفاده: سفرهای ویژه یا طولانی‌مدت که نیاز به فضای بیشتر و راحتی بالاتر دارید.

مثال: They stayed in the honeymoon suite with a private balcony. – آن‌ها در سوئیت ماه‌عسل با بالکن خصوصی اقامت داشتند.

7. Vacancy – اتاق خالی

به معنی آماده بودن اتاق برای رزرو در هتل یا مسافرخانه. معمولاً روی تابلو یا در وب‌سایت‌ها دیده می‌شود.

موقعیت استفاده: وقتی بدون رزرو قبلی به هتل می‌روید و به دنبال اتاق خالی هستید.

مثال: Do you have any vacancies for tonight? – آیا برای امشب اتاق خالی دارید؟

8. No vacancy – بدون اتاق خالی

یعنی تمام اتاق‌ها پر شده و امکان اقامت در آن مکان وجود ندارد.

موقعیت استفاده: در ایام شلوغ مثل تعطیلات یا فستیوال‌ها زیاد دیده می‌شود.

مثال: Unfortunately, we have no vacancy for the weekend. – متأسفانه برای آخر هفته اتاق خالی نداریم.

9. Reception – پذیرش

بخش اصلی هتل که مسافران برای رزرو، پرسش، یا خدمات مراجعه می‌کنند. پرسنل پذیرش معمولاً اولین منبع کمک و راهنمایی هستند.

موقعیت استفاده: برای گرفتن کلید، ثبت شکایات، درخواست تاکسی یا اطلاعات محلی.

مثال: Please ask for a map at reception before heading out. – لطفاً قبل از بیرون رفتن از پذیرش یک نقشه بگیرید.

10. Room service – خدمات اتاق

امکان سفارش غذا، نوشیدنی یا سایر نیازها بدون ترک اتاق.

موقعیت استفاده: وقتی خسته‌اید یا ترجیح می‌دهید در اتاق غذا بخورید. گاهی هزینه این خدمات بیشتر از رستوران است.

مثال: We ordered breakfast through room service so we could eat in bed. – ما صبحانه را از طریق خدمات اتاق سفارش دادیم تا در تخت بخوریم.

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای فرودگاه و پرواز

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای فرودگاه و پرواز

11. Boarding pass – کارت پرواز

مدرکی است که بعد از فرآیند پذیرش (Check-in) دریافت می‌کنید و اجازه سوارشدن به هواپیما را می‌دهد. روی آن اطلاعات مهمی مثل شماره پرواز، زمان سوار شدن و شماره صندلی نوشته شده.

موقعیت استفاده: قبل از عبور از گیت امنیتی و هنگام ورود به هواپیما باید آن را به مأمور پرواز نشان دهید. نسخه دیجیتال یا چاپی هر دو قابل قبول‌اند.

مثال: Please have your boarding pass and passport ready. – لطفاً کارت پرواز و گذرنامه خود را آماده داشته باشید.

12. Gate – گیت پرواز

محل مشخصی در فرودگاه که مسافران از آن برای ورود به هواپیما استفاده می‌کنند. در کارت پرواز شماره گیت ثبت شده است.

موقعیت استفاده: نزدیک زمان پرواز باید به گیت خود مراجعه کنید تا دیر نرسید. فاصله گیت‌ها ممکن است طولانی باشد.

مثال: Our gate has changed to 24B. – گیت ما به ۲۴B تغییر کرده است.

13. Delay – تأخیر

وقتی پرواز دیرتر از زمان برنامه‌ریزی‌شده انجام شود. این تأخیر ممکن است به خاطر شرایط آب‌وهوایی، مشکلات فنی یا ترافیک هوایی باشد.

موقعیت استفاده: در تابلوی اطلاعات فرودگاه یا از بلندگو اعلام می‌شود. بهتر است پیگیر باشید تا در صورت تغییر، اطلاع پیدا کنید.

مثال: The flight to Istanbul has a two-hour delay. – پرواز به استانبول دو ساعت تأخیر دارد.

14. Departure – پرواز خروجی

به پروازهایی گفته می‌شود که فرودگاه را ترک می‌کنند و به مقصدی دیگر می‌روند.

موقعیت استفاده: در بخش Departure Board فرودگاه به دنبال پرواز خود بگردید و ساعت و گیت را چک کنید.

مثال: Our departure is scheduled for 9:30 a.m. – زمان پرواز ما برای ۹:۳۰ صبح برنامه‌ریزی شده است.

15. Arrival – پرواز ورودی

پروازی که تازه به فرودگاه رسیده و مسافران از آن پیاده می‌شوند.

موقعیت استفاده: برای استقبال از کسی، باید تابلو Arrivals را دنبال کنید تا به سالن ورود برسید.

مثال: The arrival from Paris is slightly delayed. – پرواز ورودی از پاریس کمی تأخیر دارد.

16. Baggage claim – محوطه تحویل بار

محلی در فرودگاه که مسافران پس از پرواز برای گرفتن چمدان‌ها می‌روند. چمدان‌ها روی نوار نقاله حرکت می‌کنند.

موقعیت استفاده: بعد از عبور از بخش کنترل گذرنامه، شماره نوار نقاله مخصوص پروازتان را پیدا کنید.

مثال: We’ll meet you at the baggage claim area. – ما در محل تحویل بار منتظر شما خواهیم بود.

17. Customs – گمرک

بخش کنترل کالاها که مطمئن می‌شود هیچ کالای ممنوع یا بیش از حد مجاز وارد یا خارج نمی‌شود.

موقعیت استفاده: بعد از بخش تحویل بار، مسافران باید از گمرک عبور کنند. در برخی سفرها مأموران از شما سؤالاتی می‌پرسند.

مثال: Do you have anything to declare at customs? – آیا چیزی برای اظهار در گمرک دارید؟

18. Immigration – بخش گذرنامه/کنترل مرزی

جایی که مأموران ورود و خروج گذرنامه شما را بررسی و مهر ورود یا خروج می‌زنند.

موقعیت استفاده: قبل از ورود نهایی به کشور مقصد یا هنگام خروج از آن. این مرحله معمولا صف‌های طولانی دارد.

مثال: The immigration officer asked about the purpose of my trip. – مأمور گذرنامه درباره هدف سفرم سؤال کرد.

19. Layover – توقف بین پروازها

وقتی بین دو پرواز باید مدتی در یک فرودگاه دیگر منتظر بمانید. زمان توقف می‌تواند کوتاه یا چند ساعته باشد.

موقعیت استفاده: در پروازهای ترانزیتی اهمیت دارد، باید بدانید آیا فرصت کافی برای رسیدن به پرواز بعدی دارید.

مثال: We have a three-hour layover in Doha. – ما در دوحه سه ساعت توقف داریم.

20. Boarding – سوار شدن به هواپیما

مرحله‌ای که مسافران با نشان دادن کارت پرواز وارد هواپیما می‌شوند. معمولا به ترتیب شماره صندلی انجام می‌شود.

موقعیت استفاده: باید قبل از بسته شدن گیت انجام شود، چون بعد از آن اجازه ورود نخواهید داشت.

مثال: Boarding for flight 214 is now open. – سوار شدن مسافران پرواز ۲۱۴ آغاز شده است.

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای حمل‌ونقل شهری

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای حمل‌ونقل شهری

21. Public transportation – حمل‌ونقل عمومی

شامل اتوبوس، مترو، تراموا و تاکسی‌های اشتراکی است که برای جابه‌جایی در شهر استفاده می‌شوند. معمولاً ارزان‌تر از روش‌های خصوصی‌اند اما ممکن است مسیر طولانی‌تر شود.

موقعیت استفاده: وقتی می‌خواهید در یک شهر بزرگ بدون هزینه بالا جابه‌جا شوید. باید ساعات کاری و مسیرهای آن را بشناسید.

مثال: Public transportation is cheaper but may take longer. – حمل‌ونقل عمومی ارزان‌تر است اما ممکن است بیشتر طول بکشد.

22. Bus stop – ایستگاه اتوبوس

جایی مشخص در مسیر اتوبوس که برای سوار و پیاده کردن مسافران استفاده می‌شود. معمولاً با تابلو یا سرپناه مشخص شده است.

موقعیت استفاده: باید بدانید اتوبوس‌های مقصد شما از کدام ایستگاه عبور می‌کنند. در بعضی شهرها باید به راننده سیگنال دهید تا توقف کند.

مثال: The bus stop is right outside the hotel. – ایستگاه اتوبوس درست بیرون هتل است.

23. Metro station – ایستگاه مترو

محلی برای ورود به شبکه مترو که اغلب با پله‌برقی یا آسانسور به سکوها متصل است.

موقعیت استفاده: مترو سریع‌ترین راه برای عبور از ترافیک سنگین شهر است. باید بلیت را قبل از ورود تهیه کنید.

مثال: The nearest metro station is two blocks away. – نزدیک‌ترین ایستگاه مترو دو بلوک آن‌طرف‌تر است.

24. Taxi stand – محل توقف تاکسی

نقطه‌ای در شهر یا فرودگاه که تاکسی‌ها در آن منتظر مسافر هستند.

موقعیت استفاده: برای اطمینان از گرفتن تاکسی رسمی و جلوگیری از سوارشدن به خودروهای غیرمجاز.

مثال: You can find a taxi stand in front of the train station. – جلوی ایستگاه قطار یک محل توقف تاکسی هست.

25. Fare – کرایه

مبلغی که باید برای استفاده از وسیله نقلیه پرداخت کنید. بسته به مسیر، زمان و نوع سرویس متفاوت است.

موقعیت استفاده: هنگام سوار شدن یا قبل از سفر باید از مبلغ کرایه اطلاع داشته باشید تا دچار سوءاستفاده نشوید.

مثال: The taxi fare to the airport is about 20 dollars. – کرایه تاکسی تا فرودگاه حدود ۲۰ دلار است.

26. Ticket – بلیت

مدرکی برای استفاده از خدمات حمل‌ونقل، شامل اطلاعات مسافر و مسیر. می‌تواند کاغذی یا دیجیتال باشد.

موقعیت استفاده: در اتوبوس، مترو، قطار و حتی قایق‌های شهری نیاز به بلیت دارید.

مثال: I bought a one-day metro ticket. – من یک بلیت یک‌روزه مترو خریدم.

27. Route – مسیر

راه یا جاده‌ای که وسیله نقلیه یا شما برای رسیدن به یک مقصد طی می‌کنید.

موقعیت استفاده: در برنامه‌ریزی سفرهای شهری و انتخاب وسیله حمل‌ونقل اهمیت دارد.

مثال: This bus route goes through the city center. – این مسیر اتوبوس از مرکز شهر عبور می‌کند.

28. Rush hour – ساعت شلوغی

زمانی از روز که بیشترین ازدحام مسافر در انواع حمل‌ونقل عمومی وجود دارد، معمولاً صبح‌ها و عصرها.

موقعیت استفاده: بهتر است در سفرهای تفریحی این ساعات را برای جابجایی انتخاب نکنید تا از شلوغی شدید پرهیز کنید.

مثال: Avoid the metro during rush hour if you can. – اگر می‌توانید در ساعت شلوغی مترو سوار نشوید.

29. Transfer – تعویض وسیله یا خط

زمانی که باید از یک وسیله نقلیه به وسیله دیگر یا از یک خط مترو به خط دیگر بروید.

موقعیت استفاده: در سفرهای شهری طولانی یا با خطوط مترو چندگانه رایج است.

مثال: You need to transfer to the blue line at Central Station. – شما باید در ایستگاه مرکزی به خط آبی تغییر دهید.

30. Traffic jam – ترافیک سنگین

وضعیتی که حرکت خودروها به دلیل ازدحام کند یا متوقف می‌شود.

موقعیت استفاده: باید در برنامه‌ریزی زمانی سفر داخل شهری آن را در نظر بگیرید، به‌خصوص قبل از پرواز یا قرارمهم.

مثال: We got stuck in a traffic jam on the way to the hotel. – در مسیر هتل در ترافیک گیر کردیم.

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای غذا و رستوران

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای غذا و رستوران

31. Menu – منو

فهرست خوراکی‌ها و نوشیدنی‌های یک رستوران با قیمت و توضیح مواد تشکیل‌دهنده. بعضی منوها عکس هم دارند.

موقعیت استفاده: قبل از سفارش غذا، منو را بخوانید تا با مواد تشکیل‌دهنده و قیمت آشنا شوید. در بعضی کشورها منو مخصوص گیاه‌خواران یا کودکان هم وجود دارد.

مثال: Could I see the menu, please? – می‌شود لطفاً منو را ببینم؟

32. Appetizer – پیش‌غذا

غذای کوچکی که قبل از غذای اصلی سرو می‌شود تا اشتها را تحریک کند.

موقعیت استفاده: در بسیاری از رستوران‌ها انتخاب پیش‌غذا اختیاری است اما در رستوران‌های رسمی بخشی از وعده به شمار می‌آید.

مثال: We ordered a salad as an appetizer. – ما یک سالاد را به عنوان پیش‌غذا سفارش دادیم.

33. Main course – غذای اصلی

بخش اصلی وعده غذایی که معمولاً حجیم‌تر و مقوی‌تر است.

موقعیت استفاده: وقتی از گارسون می‌خواهید غذای اصلی بیاورد یا توضیح دهید از کدام نوع گوشت یا سبزیجات استفاده شود.

مثال: The main course comes with rice or bread. – غذای اصلی با برنج یا نان سرو می‌شود.

34. Dessert – دسر

خوراکی شیرین یا سبک که پس از غذای اصلی سرو می‌شود. کیک، بستنی یا میوه از انواع آن است.

موقعیت استفاده: به‌خصوص در وعده شام یا مناسبت‌ها محبوب است. برخی رستوران‌ها منوی دسر جداگانه دارند.

مثال: Would you like some dessert after your meal? – آیا دوست دارید بعد از غذا دسر میل کنید؟

35. Reservation – رزرو میز

هماهنگ‌کردن قبلی برای داشتن میز در یک رستوران در زمان مشخص.

موقعیت استفاده: در رستوران‌های شلوغ یا تاریخی لازم است قبل از مراجعه رزرو انجام شود.

مثال: I have a dinner reservation for two at 8 p.m. – من یک رزرو شام برای دو نفر در ساعت ۸ شب دارم.

36. Bill / Check – صورتحساب

برگه‌ای که مبلغ تمام سفارش‌ها و هزینه نهایی روی آن نوشته شده است. در آمریکا «check» و در بریتانیا «bill» بیشتر استفاده می‌شود.

موقعیت استفاده: پس از اتمام غذا برای پرداخت، از گارسون درخواست صورتحساب می‌کنید.

مثال: Could we have the bill, please? – می‌شود صورتحساب را بیاورید لطفاً؟

37. Tip – انعام

پولی اضافی که به گارسون یا کارکنان بابت خدمات خوب پرداخت می‌شود.

موقعیت استفاده: در بسیاری از کشورها میزان استاندارد بین ۱۰ تا ۱۵ درصد مبلغ صورتحساب است، اما در برخی جاها اختیاری نیست و به صورت خودکار اضافه می‌شود.

مثال: Don’t forget to leave a tip for the waiter. – فراموش نکنید به گارسون انعام بدهید.

38. Takeaway / To-go – غذای بیرون‌بر

غذایی که سفارش می‌دهید و با خود می‌برید، نه اینکه در محل بخورید.

موقعیت استفاده: وقتی عجله دارید یا می‌خواهید غذا را در جای دیگری بخورید.

مثال: I’d like a coffee to go, please. – یک قهوه بیرون‌بر لطفاً.

39. Buffet – بوفه

سبک سرو که در آن غذاها روی میز چیده شده و مشتریان می‌توانند هر مقدار که می‌خواهند انتخاب کنند.

موقعیت استفاده: در هتل‌ها یا رستوران‌های بزرگ رایج است و معمولاً قیمت ثابت دارد.

مثال: The hotel offers a breakfast buffet every morning. – هتل هر صبح یک بوفه صبحانه ارائه می‌کند.

40. Vegetarian – گیاه‌خوار

فردی که گوشت و فراورده‌های حیوانی (یا بخشی از آن‌ها) را مصرف نمی‌کند؛ همچنین به غذاهای بدون گوشت اشاره دارد.

موقعیت استفاده: هنگام سفارش لازم است بپرسید آیا غذا برای گیاه‌خوران مناسب است یا خیر.

مثال: Do you have any vegetarian dishes? – آیا غذای گیاه‌خواری دارید؟

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای گشت و گردشگری

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای گشت و گردشگری

41. Sightseeing – بازدید از جاذبه‌ها

به فعالیتی گفته می‌شود که برای دیدن مکان‌های مشهور و جاذبه‌های گردشگری یک شهر یا منطقه انجام می‌دهید.

موقعیت استفاده: وقتی برنامه سفر شهری دارید و می‌خواهید فهرست جاهای دیدنی را مشخص کنید. معمولاً شامل بناهای تاریخی، موزه‌ها و مناظر طبیعی است.

مثال: We spent the day sightseeing in Rome. – ما روز را به بازدید از جاذبه‌های رم گذراندیم.

42. Tourist attraction – جاذبه گردشگری

مکان یا رویدادی که مسافران برای دیدن یا تجربه آن به منطقه‌ای سفر می‌کنند.

موقعیت استفاده: هنگام برنامه‌ریزی سفر برای انتخاب مقصدهای پربازدید.

مثال: The Eiffel Tower is the most famous tourist attraction in Paris. – برج ایفل مشهورترین جاذبه گردشگری پاریس است.

43. Guided tour – تور با راهنما

بازدید از اماکن با همراهی یک راهنمای محلی که اطلاعات و تاریخچه مکان‌ها را توضیح می‌دهد.

موقعیت استفاده: در موزه‌ها، شهرهای قدیمی و پارک‌های طبیعی برای یادگیری بیشتر و پیدا نکردن مسیر.

مثال: We booked a guided tour of the ancient ruins. – ما یک تور با راهنما برای بازدید از ویرانه‌های باستانی رزرو کردیم.

44. Entrance fee – هزینه ورودی

مبلغی که باید برای ورود به مکان‌های خاص بپردازید، مثل موزه‌ها یا پارک‌ها.

موقعیت استفاده: قبل از برنامه‌ریزی گردش، باید از هزینه ورودی مطلع شوید، چون در بعضی کشورها هزینه‌ها بالاست.

مثال: The entrance fee to the museum is 10 euros. – هزینه ورودی موزه ۱۰ یورو است.

45. Landmark – نماد یا بنای شاخص

یک ساختمان یا مکان معروف که به‌عنوان نماد یک شهر یا منطقه شناخته می‌شود.

موقعیت استفاده: در گفتگوها برای مشخص‌کردن مسیر یا معرفی شهر به کار می‌رود.

مثال: The Statue of Liberty is a landmark of New York City. – مجسمه آزادی یک نماد نیویورک است.

46. Souvenir – سوغاتی

شیء یا محصولی که برای یادگاری یا هدیه از سفر تهیه می‌کنید.

موقعیت استفاده: هنگام خرید برای خانواده یا دوستان، یا برای خودتان به عنوان یادبود.

مثال: I bought a small souvenir from the bazaar. – من یک سوغاتی کوچک از بازار خریدم.

47. Map – نقشه

نمایش تصویری از خیابان‌ها، مسیرها و مکان‌ها برای یافتن مسیر. می‌تواند کاغذی یا دیجیتال باشد.

موقعیت استفاده: وقتی GPS کار نمی‌کند یا اینترنت ندارید، نقشه فیزیکی نجات‌بخش است.

مثال: We used a map to find the old town. – ما از نقشه برای پیدا کردن شهر قدیمی استفاده کردیم.

48. Museum – موزه

مکانی که آثار هنری، تاریخی یا علمی در آن نگهداری و به نمایش گذاشته می‌شود.

موقعیت استفاده: برای یادگیری و تجربه فرهنگ و تاریخ یک منطقه.

مثال: The art museum has a new exhibition. – موزه هنر نمایشگاه جدیدی دارد.

49. Historical site – سایت تاریخی

یک مکان با اهمیت تاریخی که معمولاً حفاظت شده و برای بازدید عمومی باز است.

موقعیت استفاده: برای آشنایی با گذشته یک کشور، از جمله قلعه‌ها، بناهای مذهبی یا میدان‌های قدیمی.

مثال: We visited a historical site from the 15th century. – ما از یک سایت تاریخی مربوط به قرن پانزدهم دیدن کردیم.

50. City tour – تور شهری

گشت برنامه‌ریزی‌شده در داخل شهر، معمولاً با اتوبوس یا خودروی مخصوص گردشگری.

موقعیت استفاده: مناسب مسافرانی که می‌خواهند سریع و راحت بخش‌های مهم شهر را ببینند.

مثال: The city tour covers the main attractions in three hours. – تور شهری جاذبه‌های اصلی را در سه ساعت پوشش می‌دهد.

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای خرید و بازار

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای خرید و بازار

51. Shopping mall – مرکز خرید

مجموعه بزرگی از فروشگاه‌ها، رستوران‌ها و تفریحات که در یک ساختمان یا محوطه قرار دارند.

موقعیت استفاده: برای خرید پوشاک، لوازم، سوغات یا حتی صرف غذا و گذراندن وقت.

مثال: We spent the afternoon in the shopping mall. – ما بعدازظهر را در مرکز خرید گذراندیم.

52. Market – بازار

محل خرید و فروش کالا، که می‌تواند سرپوشیده، روباز یا حتی هفتگی باشد.

موقعیت استفاده: برای تجربه فرهنگ محلی، خرید مستقیم از فروشنده‌ها و چانه‌زنی.

مثال: The market is full of fresh fruits and spices. – بازار پر از میوه تازه و ادویه است.

53. Bargain – چانه‌زنی / خرید ارزان

هم به عمل کم‌کردن قیمت با مذاکره گفته می‌شود و هم به کالای ارزان و خوب.

موقعیت استفاده: در بازارهای سنتی یا فروشگاه‌های تخفیفی اهمیت زیادی دارد.

مثال: We managed to bargain the price down by 20%. – توانستیم قیمت را ۲۰٪ کمتر کنیم.

54. Price tag – برچسب قیمت

برگه یا برچسبی که قیمت کالا را روی آن نوشته‌اند.

موقعیت استفاده: قبل از خرید برای اطلاع از قیمت و گاهی برای مقایسه مدل‌ها.

مثال: I couldn’t find a price tag on this shirt. – روی این پیراهن برچسب قیمت پیدا نکردم.

55. Receipt – رسید خرید

مدرکی که پس از خرید به شما داده می‌شود و جزئیات کالا و قیمت را نشان می‌دهد.

موقعیت استفاده: برای تعویض یا بازگرداندن کالا یا در گمرک لازم می‌شود.

مثال: Please keep the receipt in case you want to return it. – لطفاً رسید را نگه دارید اگر خواستید کالا را برگردانید.

56. Discount – تخفیف

کاهش قیمت کالا یا خدمات، معمولاً در زمان فروش ویژه.

موقعیت استفاده: برای خرید ارزان‌تر در فصل حراج یا با کارت عضویت.

مثال: They are offering a 30% discount on shoes. – آن‌ها روی کفش‌ها ۳۰٪ تخفیف می‌دهند.

57. Sale – حراج / فروش ویژه

رویدادی که در آن فروشگاه‌ها کالا را با قیمت پایین‌تر ارائه می‌دهند.

موقعیت استفاده: در تعطیلات یا پایان فصل وقتی فروشگاه می‌خواهد موجودی را تخلیه کند.

مثال: I bought this bag during the summer sale. – این کیف را در حراج تابستانی خریدم.

58. Cashier – صندوقدار

فردی که در صندوق فروشگاه کار می‌کند و پرداخت شما را انجام می‌دهد.

موقعیت استفاده: برای پرداخت وجه نقد یا کارت بانکی و گرفتن رسید.

مثال: The cashier will give you your change. – صندوقدار باقی پولتان را به شما می‌دهد.

59. Fitting room – اتاق پرو

فضایی کوچک در فروشگاه پوشاک برای امتحان‌کردن لباس قبل از خرید.

موقعیت استفاده: زمانی که می‌خواهید مطمئن شوید لباس اندازه و مناسب شماست.

مثال: Where is the fitting room, please? – اتاق پرو کجاست لطفاً؟

60. Opening hours – ساعات کاری

ساعت‌هایی که فروشگاه یا بازار باز و آماده خدمت است.

موقعیت استفاده: قبل از رفتن به مرکز خرید یا بازار باید ساعات کاری را بررسی کنید.

مثال: The opening hours are from 9 a.m. to 9 p.m. – ساعات کاری از ۹ صبح تا ۹ شب است.

اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر برای موقعیت‌های اضطراری

61. Emergency – وضعیت اضطراری

رخدادی غیرمنتظره که نیاز به اقدام فوری دارد، مثل تصادف یا بیماری.

موقعیت استفاده: برای توضیح شرایط اورژانسی به پلیس، کارکنان هتل یا هر نهاد رسمی.

مثال: This is an emergency, we need help right now. – این یک وضعیت اضطراری است، همین حالا به کمک نیاز داریم.

62. Hospital – بیمارستان

مرکز درمانی مجهز برای درمان بیماران یا مصدومان.

موقعیت استفاده: وقتی وضعیت جدی باشد و نیاز به تجهیزات پزشکی حرفه‌ای داشته باشید.

مثال: The hospital is only ten minutes away. – بیمارستان فقط ده دقیقه فاصله دارد.

63. Pharmacy / Drugstore – داروخانه

مکانی برای تهیه دارو، لوازم پزشکی و گاهی مشاوره بهداشتی.

موقعیت استفاده: برای تهیه نسخه یا خرید داروهای بدون نسخه، مثل مسکن یا کرم ضدآفتاب.

مثال: Is there a pharmacy near here? – این اطراف داروخانه‌ای هست؟

64. Police station – پاسگاه پلیس

مرکز رسمی پلیس برای ثبت گزارش‌ها و دریافت کمک قانونی.

موقعیت استفاده: هنگام گم‌شدن مدارک، سرقت یا دخالت در یک حادثه.

مثال: We reported the theft at the police station. – ما سرقت را در پاسگاه پلیس گزارش دادیم.

65. Fire station – ایستگاه آتش‌نشانی

پایگاه آتش‌نشان‌ها برای مدیریت حوادث آتش‌سوزی یا نجات.

موقعیت استفاده: هنگام دیدن آتش‌سوزی یا نیاز به کمک فوری در بلایای طبیعی.

مثال: Call the fire station, there’s smoke in the building. – با آتش‌نشانی تماس بگیرید، داخل ساختمان دود است.

66. Ambulance – آمبولانس

وسیله نقلیه ویژه برای انتقال بیماران یا مصدومان به مراکز درمانی.

موقعیت استفاده: برای حوادث جدی یا بیماری ناگهانی که نیاز به درمان فوری دارد.

مثال: We called an ambulance after the accident. – بعد از تصادف با آمبولانس تماس گرفتیم.

67. Lost and found – اشیای پیدا شده

بخشی در مکان‌های عمومی برای تحویل یا دریافت اشیای گمشده.

موقعیت استفاده: وقتی کیف، موبایل یا هر وسیله دیگری را گم کنید.

مثال: You can check the lost and found desk for your bag. – می‌توانید برای کیف خود به بخش اشیای پیدا شده مراجعه کنید.

68. First aid – کمک‌های اولیه

اقدامات فوری پزشکی برای حفظ جان یا کاهش آسیب تا رسیدن کمک حرفه‌ای.

موقعیت استفاده: در کوهنوردی، سفر جاده‌ای یا محیط‌های دورافتاده اهمیت حیاتی دارد.

مثال: She gave him first aid until the ambulance arrived. – او تا رسیدن آمبولانس به او کمک‌های اولیه داد.

69. Emergency exit – خروج اضطراری

مسیر یا در مخصوص که برای فرار سریع از ساختمان در مواقع خطر طراحی شده است.

موقعیت استفاده: باید در هتل، سینما یا مراکز خرید مکان آن را بدانید.

مثال: The emergency exit is at the end of the hallway. – خروج اضطراری در انتهای راهروست.

70. Contact number – شماره تماس اضطراری

شماره‌ای که باید در شرایط اضطراری برای درخواست کمک بگیرید.

موقعیت استفاده: شامل شماره پلیس، آتش‌نشانی، آمبولانس یا حتی شماره سفارت.

مثال: Keep the emergency contact number saved in your phone. – شماره تماس اضطراری را در تلفنت ذخیره کن.

نتیجه گیری

با تسلط بر اصطلاحات ضروری انگلیسی سفر، می‌توانید در هر مرحله از سفر، از رزرو و اقامت تا خرید و گشت‌وگذار، ارتباطی روان و بی‌دغدغه برقرار کنید. این واژه‌ها به شما کمک می‌کنند در موقعیت‌های روزمره یا حتی اضطراری، سریع و مؤثر عمل کنید. پیشنهاد می‌کنم قبل از سفر، این فهرست را مرور و چند بار تمرین کنید تا در مقصد با اطمینان از آن‌ها استفاده کنید.

نوشته های مشابه

0 0 رای ها
Article Rating
اشتراک در
اطلاع از
0 Comments
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
دکمه بازگشت به بالا
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x